مردگان را هفته ای یک بار یادی میکنند ؛
ما ز خاطر رفتگان از مردگان هم کمتریم....
"دنیا فقط رشت_fb"
آدم خود را به صورت یک فرد مشخص و منفرد نمی شناسد و نمیخواهد،مگر به یاری عشق.خود مختاری فردی و عشق به هم پیوسته اند و از یکی به دیگری می توان گذر کرد.یعنی که جز عشق نمی توانوجود داشت، و نمی توان عاشق بود، مگر این که وجود داشت.در جهانی که شباهت به زندان دارد، نجات و رهایی،چهره ی عشق را دارد. اما این چهره ترسناک است، مانند چهره هلن تراوا. زیرا عشق، مکان همه ی خطرها است.عشق هم نطفه ی زندگی و هم نطفه ی مرگ، هر دو را در خود دارد.
بخشی از مقدمه کتاب میرا(مورتلو)
نویسنده:کریستوفر فرانک
نویسنده مقدمه:ژان_لویی کورتیس
مردان خردمند امروز،بدون ترس و نگرانی با فردا روبرو می شوند.
"ارنست سی . ویلسون"
مرد بزرگ کسی است که در سینه خود قلبی کودکانه داشته باشد.
"سیسرون"
مرد باشی یا زن
مرگ تمام ات میکند
انسان باش تا
جاودانه زندگی کنی
"fb"
مردم گفته هایت را فراموش خواهند کرد،
مردم اعمالت را فراموش خواهندکرد،
اما آنها هرگز احساسی را که به واسطه تو به آن دست یافتهاند،
از یاد نخواهند برد !!
دُختر نیستم، همیشه خانواده پشتم باشن
دُختر نیستم 5000 تا فرند داشته باشم
دُختر نیستم بی کیفیت ترین عکسم ثانیه ای 4 تا لایک بگیره...
دُختر نیستم روزانه 30 40 نفر سعی کنن باهام دوست شن
و منم با ناز بگم نه
نه عزیزم من پسرم یعنی:
عکسام به زور 30 تا لایک میگیره
همه فرندام رفیقام هستن و غریبه توش نیس
تا به کسی پی ام ندم، کسی نمی پُرسه زنده هستی یا مُردی......!!!!
پسر بودن، یعنی مامان بابا تا دبستان
پسر بودن یعنی فقط 2 بار فرصت برای کنکور
پسر بودن یعنی 2 سال سربازی
پسر بودن یعنی فکر پیدا کردن کار برای ساختن اینده ....
دنیای پسرا پر از پیراهن های مردونه و تنهایی و رفیقاشون!
پر از تلاش برای مخفی کردن غماشون ....
من پسرم و به رفیقام حسودی نمیکنم ، ظاهر نمایی نمیکنم ، الکی واسشون کامنت نمیذارم بگم واییییییی نایس شدی عزیزم ، اگه زشت باشه میگم جمع کن این دک و پوزتو :))))
اره من پسرم و به پسر بودنم افتخار میکنم *amir*
fb
بوی گنــد خیانت تمام شهر را گرفته...!
مردهای "چشم چــران" زن های "خـــائن"
پسرهای "شهــوت ران " دخترهای "پـــول پرست"
پس چه شد آدمیت ؟؟؟
چیدن یک سیــب و اینهمه تقــــاص؟!
دایی یاد بگیر همه چی رو تجربه کنی ولی تو بعضی راها دیگه برگشتی نیس
به هر دستی که دس دادی دست تو بپا دایی بترس از گرگای آدم نما
تن لخت تو بده به کسی که روح لختشو هدیه میده بهت و پاش می افته
دایی بپا بکارت روحت خط نخوره این یکی پرده رو نمیشه دوخت دوباره
اگه نخونی و ندونی پس زود خام میشی سرتو بالا نیگه دار نشه رام شی
نگی روسری روسرت محدود شدی حدود و تو تعیین می کنی زندگی یعنی
زندونی که آزادیت دست خودت مگه کوه و میشه به بند کشید دایی
"شاهین نجفی"
آنان که به زین اسب خود می نازند ، در وقت مسابقه چرا می بازند ؟ دنیا که شبیه کوچه بن بست است ، با نعل شکسته به کجا می تازند ؟
گـرگ ، گـرگ است
گوسفند هم گوسفند است
پـس چرا انسـان ، انسـان نیسـت
درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است
غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده
و تمام درست هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود
درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته
و انسانها به دور خویش میگردند
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست
دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید
غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود
درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا در کمک به مردم جستجوکنم
شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست.
"حسین پناهی